هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از زیباییهای معشوق، مستی و عشق سخن میگوید. او از رقیبان، زاهدان، و هشیاران نیز یاد میکند و در نهایت به عیاران و خطرات عشق اشاره مینماید.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، برخی اشارات به مستی و عیاری نیازمند درک عمیقتری از ادبیات و فرهنگ فارسی دارد.
غزل شمارهٔ ۳۹۳
طرههای تو کمند افکن طرارانند
غمزههای تو طبیب دل بیمارانند
از رقیبان تو باید که پریشان نشوند
که یقینست که آن جمع پری دارانند
زان بدورت همه محراب نشینان مستند
که چو ابروی تو پیوستهٔ خمارانند
چشم مست تو چو یک لحظه ز می خالی نیست
زاهدان از چه سبب منکر میخوارانند
چون بمیرم بدر میکده تابوت مرا
مگذرانید بدان کوچه که هشیارانند
آنکه در حلقهٔ زلفش دل ما در بندست
چه خبر دارد از آنها که گرفتارانند
گفتمش گنج لطافت رخ مه پیکر تست
گفت خاموش که برگنج سیه مارانند
مهر ورزان که نباشند زمانی بی اشک
روز و شب بهر چه سوزند که دربارانند
هر که خواهد که برد سر بسلامت خواجو
گو درین کوی منه پای که عیارانند
غمزههای تو طبیب دل بیمارانند
از رقیبان تو باید که پریشان نشوند
که یقینست که آن جمع پری دارانند
زان بدورت همه محراب نشینان مستند
که چو ابروی تو پیوستهٔ خمارانند
چشم مست تو چو یک لحظه ز می خالی نیست
زاهدان از چه سبب منکر میخوارانند
چون بمیرم بدر میکده تابوت مرا
مگذرانید بدان کوچه که هشیارانند
آنکه در حلقهٔ زلفش دل ما در بندست
چه خبر دارد از آنها که گرفتارانند
گفتمش گنج لطافت رخ مه پیکر تست
گفت خاموش که برگنج سیه مارانند
مهر ورزان که نباشند زمانی بی اشک
روز و شب بهر چه سوزند که دربارانند
هر که خواهد که برد سر بسلامت خواجو
گو درین کوی منه پای که عیارانند
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۹۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.