هوش مصنوعی: این متن به رابطهٔ عمیق بین عشق و زیبایی می‌پردازد و تأثیر متقابل آنها را بر یکدیگر و بر انسان شرح می‌دهد. همچنین، به نقش عناصر طبیعت مانند خورشید، ابر، و بستان در تجسم‌بخشی به این مفاهیم اشاره دارد. در پایان، شاعر به خواننده امیدواری می‌دهد که رنج عشق می‌تواند به رشد روحی بینجامد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی دربارهٔ عشق و زیبایی است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات نیاز به دانش ادبی و تجربهٔ زندگی بیشتری دارد.

غزل شمارهٔ ۴۵۲

عشقست که چون پرده ز رخ باز گشاید
در دیدهٔ صاحب‌نظران حسن نماید

حسنست که چون مست به بازار برآید
در پرده‌ئی هر زمزمهٔ عشق سراید

گر عشق نباشد کمر حسن که بندد
ور حسن نباشد دل عشق از چه گشاید

گر صورت جانان نبود دل که ستاند
ور واسطهٔ جان نبود تن به چه پاید

خورشید که در پردهٔ انوار نهانست
گر رخ ننماید دل ذره که رباید

بی مهر دل سوخته را نور نباشد
روشن شود آن خانه که شمعیش درآید

گر ابر نگرید دل بستان ز چه خندد
ور می نبود زنگ غم از دل چه زداید

خواجو اگر از عشق بسوزند چو شمعت
خوش باش که از سوز دلت جان بفزاید

خواهی که در آئینه رخت خوب نماید
آئینه مصفا و رخ آراسته باید
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۵۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.