هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از خواجوی کرمانی، بیانگر احساسات شاعر درباره عشق، جدایی، و یادبود یار است. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند گل، باغ، آتش، و ماه، احساسات عمیق خود را نسبت به معشوق و درد فراق بیان می‌کند. او همچنین به مضامین عرفانی مانند سوز عشق و خلوتگاه‌های معنوی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مضامین عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و ادبی نیاز به درک ادبی و تجربه زندگی بیشتری دارد.

غزل شمارهٔ ۵۳۰

برگ نسرین ترا بی خار می‌یابم هنوز
باغ رخسارت پر از گلنار می‌یابم هنوز

دوش می‌گفتی که چشم ناتوانم خوشترست
خوشترست اما منش بیمار می‌یابم هنوز

تا نپنداری که بنشست آتش منصور از آنک
سوز عشقش همچنان از دار می‌یابم هنوز

از سرشک چشم فرهاد ای بسا لعل و گهر
کاین زمان در دامن کهسار می‌یابم هنوز

همچو خسرو جان شیرین باختم در راه عشق
لیک در دل حسرت دلدار می‌یابم هنوز

ماه کنعانم برفت از کلبهٔ احزان ولی
عکس رویش بر در و دیوار می‌یابم هنوز

اول شب بود کان یار از شبستانم برفت
وز نسیم صبح بوی یار می‌یابم هنوز

جز نسیمی کان به چین زلف او بگذشت دوش
دامنش پر نافهٔ تاتار می‌یابم هنوز

گر چه خواجو شد مقیم خانقاه اما مدام
خلوتش در خانه خمار می‌یابم هنوز
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۲۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.