هوش مصنوعی:
این شعر از خواجوی کرمانی، شاعر پرآوازهٔ ایرانی، بیانگر نگرش عمیق عرفانی و فلسفی به زندگی است. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و نمادین، بر اهمیت معنا و حقیقت درونی بیش از ظواهر مادی تأکید میکند. او آزادی روح، عشق، و رسیدن به معرفت را میستاید و دنیای مادی را در مقایسه با جهان معنوی ناچیز میشمرد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای درک و ارتباط برقرار کردن، به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی بیشتری نیاز داشته باشد. نوجوانان در این سن بهتر میتوانند با مضامین انتزاعی و نمادین شعر ارتباط برقرار کنند.
غزل شمارهٔ ۵۴۰
کارم از بی سیمی ار چون زر نباشد گومباش
بینوائی را نوائی گر نباشد گو مباش
لاله را با آن دل پرخون اگر چون غنچهاش
قرطهٔ زنگارگون در بر نباشد گو مباش
منکه چون سرو از جهان یکباره آزاد آمدم
دامنم چون نرگس ار پر زر نباشد گومباش
چون دلم را نور معنی رهنمائی میکند
در ره صورت گرم رهبر نباشد گو مباش
آنکه سلطان سپهر از نور رایش ذرهئیست
سایهٔ خورشیدش ار بر سر نباشد گومباش
وانکه سیر همتش ز ایوان کیوان برترست
گر جنابش ز آسمان برتر نباشد گو مباش
با فروغ نیر اعظم رواق چرخ را
گر شعاع لمعهٔ اختر نباشد گو مباش
چون روانم تازه میگردد ببوی زلف یار
گر نسیم نکهت عنبر نباشد گو مباش
پیش خواجو هر دو عالم کاه برگی بیش نیست
ور کسی را این سخن باور نباشد گو مباش
بینوائی را نوائی گر نباشد گو مباش
لاله را با آن دل پرخون اگر چون غنچهاش
قرطهٔ زنگارگون در بر نباشد گو مباش
منکه چون سرو از جهان یکباره آزاد آمدم
دامنم چون نرگس ار پر زر نباشد گومباش
چون دلم را نور معنی رهنمائی میکند
در ره صورت گرم رهبر نباشد گو مباش
آنکه سلطان سپهر از نور رایش ذرهئیست
سایهٔ خورشیدش ار بر سر نباشد گومباش
وانکه سیر همتش ز ایوان کیوان برترست
گر جنابش ز آسمان برتر نباشد گو مباش
با فروغ نیر اعظم رواق چرخ را
گر شعاع لمعهٔ اختر نباشد گو مباش
چون روانم تازه میگردد ببوی زلف یار
گر نسیم نکهت عنبر نباشد گو مباش
پیش خواجو هر دو عالم کاه برگی بیش نیست
ور کسی را این سخن باور نباشد گو مباش
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۳۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.