هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی از عشق الهی و اسرار آن سخن میگوید. شاعر از حسرت و اشک به عنوان نقد بازار عشق یاد میکند و اشاره میکند که عاشقان واقعی در کوچههای عشق ساکن هستند. او از تلف شدن عمر در راه عشق میگوید و از دیگران میخواهد که مانند بلبل در باغ عشق ناله کنند. همچنین تأکید میکند که تنها اسیران عشق میتوانند حال آن را درک کنند و عقلای عالم از درک آن عاجزند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین درک کامل این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات عرفانی و اصطلاحات خاص آن دارد.
غزل شمارهٔ ۵۷۷
چو حرفی بخوانی ز طومار عشق
شود منکشف بر تو اسرار عشق
بیار آب حسرت که جز سیم اشک
روان نیست نقدی ببازار عشق
نشانم ز کنج صوامع مجوی
که شد منزلم کوی خمار عشق
تلف گشت عمرم در ایام مهر
بدل گشت دلقم به زنار عشق
بیا تا چو بلبل بهنگام صبح
بنالیم بر طرف گلزار عشق
کسانی که روزی نگشتند اسیر
چه دانند حال گرفتار عشق
بخوانی سواد سویدای دل
اگر برتو خوانند طومار عشق
مکن عیب خواجو که ارباب عقل
نباشند واقف بر اطوار عشق
شود منکشف بر تو اسرار عشق
بیار آب حسرت که جز سیم اشک
روان نیست نقدی ببازار عشق
نشانم ز کنج صوامع مجوی
که شد منزلم کوی خمار عشق
تلف گشت عمرم در ایام مهر
بدل گشت دلقم به زنار عشق
بیا تا چو بلبل بهنگام صبح
بنالیم بر طرف گلزار عشق
کسانی که روزی نگشتند اسیر
چه دانند حال گرفتار عشق
بخوانی سواد سویدای دل
اگر برتو خوانند طومار عشق
مکن عیب خواجو که ارباب عقل
نباشند واقف بر اطوار عشق
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۷۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.