هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از غم و عشق شدید خود میگوید. او توصیف میکند که چگونه شب را تا سحر بیدار بوده و از درد فراق رنج برده است. اشعار مملو از تصاویر شدید عاطفی مانند آتش عشق، خون جگر، و اشک خونین است. شاعر از بیخودی و از خودگذشتگی در راه معشوق سخن میگوید و حتی خود را مقصر چشمزد معشوق میداند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاطفی شدید، استعارههای پیچیده و تصاویر غنی است که درک آنها به بلوغ عاطفی و تجربهٔ زندگی نیاز دارد. همچنین برخی از تصاویر مانند 'خون جگر' و 'اشک خونین' ممکن است برای مخاطبان جوان تر سنگین باشد.
غزل شمارهٔ ۶۲۴
هیچ میدانی که دیشب در غمش چون بودهام
مرغ و ماهی خفته و من تا سحر نغنودهام
بسکه آتش در جهان افکندهام از سوز عشق
آسمانی در هوا از دود دل افزودهام
پرده از خون جگر بر روی دفتر بستهام
چشمهٔ خونابه از چشم قلم بگشودهام
کاسهٔ چشم از شراب راوقی پر کردهام
دامن جانرا بخون چشم جام آلودهام
آستین بر کائنات افشاندهام از بیخودی
زعفران چهره در صحن سرایش سودهام
دل بباد از بهر آن دادم که دارد بوی دوست
گر چه دور از دوستان باد هوا پیمودهام
چشم بد گفتم که یا رب دور باد از طلعتش
لیک چون روشن بدیدم چشم بد من بودهام
ز آتش دل بسکه دوش آب از دو چشم خونفشان
در هوای شکر حلوا گرش پالودهام
تا بگوهر چشم خواجو را مرصع کردهام
مردم بحرین را در خون شنا فرمودهام
مرغ و ماهی خفته و من تا سحر نغنودهام
بسکه آتش در جهان افکندهام از سوز عشق
آسمانی در هوا از دود دل افزودهام
پرده از خون جگر بر روی دفتر بستهام
چشمهٔ خونابه از چشم قلم بگشودهام
کاسهٔ چشم از شراب راوقی پر کردهام
دامن جانرا بخون چشم جام آلودهام
آستین بر کائنات افشاندهام از بیخودی
زعفران چهره در صحن سرایش سودهام
دل بباد از بهر آن دادم که دارد بوی دوست
گر چه دور از دوستان باد هوا پیمودهام
چشم بد گفتم که یا رب دور باد از طلعتش
لیک چون روشن بدیدم چشم بد من بودهام
ز آتش دل بسکه دوش آب از دو چشم خونفشان
در هوای شکر حلوا گرش پالودهام
تا بگوهر چشم خواجو را مرصع کردهام
مردم بحرین را در خون شنا فرمودهام
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۲۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.