هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، بیانگر حالات روحی شاعر در حالت مستی و عشق است. او از عشق و وابستگی به معشوق سخن می‌گوید و از اهل نظر می‌خواهد که به او خرده نگیرند. شاعر از بی‌تابی در عشق، فراموشی جهان و تسلیم در برابر معشوق می‌گوید و تأکید می‌کند که حتی اگر معشوق از او ببرد، او به عهد خود وفادار خواهد ماند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای سنین پایین ممکن است دشوار باشد. همچنین، اشاره به مستی و حالات روحی خاص ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۶۳۵

رند و دردی کش و مستم چه توان کرد چو هستم
بر من ای اهل نظر عیب مگیرید که مستم

هر شبم چشم تو در خواب نمایند که گویند
نیست از باده شکیبم چکنم باده پرستم

ترک سر گفتم و از پای تو سر بر نگرفتم
در تو پیوستم و از هر دو جهان مهر گسستم

دست شستم ز دل و دیده خونبار ولیکن
نقش رخسار تو از لوح دل و دیده نشستم

گفتی از چشم خوش دلکش من نیستی آگه
بدو چشمت که ز خود نیستم آگاه که هستم

تا دل اندر گره زلف پریشان تو بستم
دست بنهاده ز غم بر دل و جان بر کف دستم

تا قیامت تو مپندار که هشیار توان شد
زین صفت مست می عشق تو کز جام الستم

چشم میگون ترا دیدم و سرمست فتادم
گره زلف تو بگشادم و زنار ببستم

تو اگر مهرگسستی و شکستی دل خواجو
بدرستی که من آن عهد که بستم نشکستم
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۳۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.