هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و دلدادگی سخن میگوید و از درد فراق و اشتیاق به معشوق مینالد. او از مستی و رندی یاد میکند و از ساقی و مطرب برای تسکین درد خود کمک میخواهد. شاعر همچنین به صبر و مقاومت در برابر عشق اشاره میکند و در نهایت، آرزوی پرواز به سوی معشوق را دارد.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای خاص مانند مستی و رندی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
غزل شمارهٔ ۶۵۴
اشکست که میگردد در کوی تو همرازم
و آهست که میآید در عشق تو دمسازم
سر حلقهٔ رندان کرد آن طره طرارم
دردیکش مستان کرد آن غمزهٔ غمازم
گر صبر کند باری مشکل نشود کارم
ور دیده بدوزد لب بیرون نفتد رازم
جامی بده ای ساقی تا چهره برافروزم
راهی بزن ای مطرب تا خرقه دراندازم
در چنگ تو همچون نی مینالم و میزارم
بر بوی تو همچون عود میسوزم و میسازم
این ضربت بی قانون تا چند زنی برمن
یک روز چو چنگ آخر در برکش و بنوازم
هر دم که روان گردی جان در رهت افشانم
وان لحظه که باز آئی سر در قدمت بازم
چون با تو نپردازم آتشکده دل را
کز آتش سودایت با خویش نپردازم
در صومعه چون خواجو تا چند فرود آیم
باشد که بود روزی در میکده پروازم
و آهست که میآید در عشق تو دمسازم
سر حلقهٔ رندان کرد آن طره طرارم
دردیکش مستان کرد آن غمزهٔ غمازم
گر صبر کند باری مشکل نشود کارم
ور دیده بدوزد لب بیرون نفتد رازم
جامی بده ای ساقی تا چهره برافروزم
راهی بزن ای مطرب تا خرقه دراندازم
در چنگ تو همچون نی مینالم و میزارم
بر بوی تو همچون عود میسوزم و میسازم
این ضربت بی قانون تا چند زنی برمن
یک روز چو چنگ آخر در برکش و بنوازم
هر دم که روان گردی جان در رهت افشانم
وان لحظه که باز آئی سر در قدمت بازم
چون با تو نپردازم آتشکده دل را
کز آتش سودایت با خویش نپردازم
در صومعه چون خواجو تا چند فرود آیم
باشد که بود روزی در میکده پروازم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.