هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که با استفاده از تصاویر و استعاره‌های غنی، به موضوعاتی مانند عشق، مستی معنوی، دوری و وصال، وحدت وجود، و سفر روحانی می‌پردازد. شاعر از عناصری مانند می، ساقی، باغ، گل، و مرغ برای بیان مفاهیم عمیق عرفانی استفاده کرده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات مانند مستی و می‌نوشی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۷۴۳

دوش چون از لعل میگون تو می‌گفتم سخن
همچو جام از باده لعلم لبالب شد دهن

مرده در خاک لحد دیگر ز سر گیرد حیات
گر به آب دیدهٔ ساغر بشویندش کفن

با جوانان پیر ماهر نیمه شب مست و خراب
خویشتن را در خرابات افکند بی خویشتن

تشنگانرا ساقی میخانه گو آبی بده
رهروانرا مطرب عشاق گو راهی بزن

گر نیارامم دمی بی همدمی نبود غریب
زانکه با تن‌ها بغربت به که تنها در وطن

ایکه دور افتاده‌ئی از راه و با ما همرهی
ره بمنزل کی بری تا نگذری از ما و من

بلبل از بوی سمن سرمست و مدهوش اوفتد
ما ز گلبوئی که رنگ و روی او دارد سمن

باغبان چون آبروی گل نداند کز کجاست
باد پندارد خروش نالهٔ مرغ چمن

در حقیقت پیر کنعان چون ز یوسف دور نیست
ای عزیزان کی حجاب راه گردد پیرهن

جان و جانانرا چو با هم هست قرب معنوی
اعتبار بعد صوری کی توان کردن ز تن

گر چه خواجو منطق مرغان نکو داند ولیک
از سلیمان مرغ جانش باز می‌راند سخن
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۴۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.