هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و پر از استعارههای زیبا است که در آن شاعر از معشوق خود با توصیفاتی مانند چراغ دیدهٔ جان، حلقهٔ سودای دل، و گیسوی پر شکن یاد میکند. او از جادوی نگاه معشوق، بازیگوشیهای او، و تأثیر عمیق عشقش بر خود سخن میگوید. شاعر همچنین از درد فراق و اشتیاق به دیدار معشوق مینالد و بیان میکند که دل بستن به او باعث شده است که نتواند از کوی او بیرون رود.
رده سنی:
16+
این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و استعارههای پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از واژهها و مفاهیم بهکار رفته نیاز به دانش ادبی و تجربهٔ زندگی بیشتری دارند.
غزل شمارهٔ ۷۸۴
ای چراغ دیدهٔ جان روی تو
حلقهٔ سودای دل گیسوی تو
صد شکن بر زنگبار انداخته
سنبل زنگی وش هندوی تو
مهره با هاروت بابل باخته
نرگس افسونگر جادوی تو
شیر گیران پلنگ پیلتن
صید روبه بازی آهوی تو
طرهات نعلم بر آتش تافتست
زان شدم شوریده دور از روی تو
شادی آن هندوی میمون که او
میتواند گشت همزانوی تو
از پریشان حالی و آشفتگی
در گمانم این منم یا موی تو
هر که را با می پرستان سرخوشست
خوش بود پیوسته چون ابروی تو
از سرشکم پای در گل میرود
ورنه بیرون رفتمی از کوی تو
آنکه دل در بند یکتائیت بست
کی گشادی یابد از پهلوی تو
ز ا برویش خواجو بیک پی گوشه گیر
کان کمان بیشست از بازوی تو
حلقهٔ سودای دل گیسوی تو
صد شکن بر زنگبار انداخته
سنبل زنگی وش هندوی تو
مهره با هاروت بابل باخته
نرگس افسونگر جادوی تو
شیر گیران پلنگ پیلتن
صید روبه بازی آهوی تو
طرهات نعلم بر آتش تافتست
زان شدم شوریده دور از روی تو
شادی آن هندوی میمون که او
میتواند گشت همزانوی تو
از پریشان حالی و آشفتگی
در گمانم این منم یا موی تو
هر که را با می پرستان سرخوشست
خوش بود پیوسته چون ابروی تو
از سرشکم پای در گل میرود
ورنه بیرون رفتمی از کوی تو
آنکه دل در بند یکتائیت بست
کی گشادی یابد از پهلوی تو
ز ا برویش خواجو بیک پی گوشه گیر
کان کمان بیشست از بازوی تو
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۸۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.