هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از زیبایی معشوق، ساقی، و دردهای عشق سخن میگوید. او با استفاده از استعارههای زیبا مانند سنبل، عنبر، سرو، و ساغر، احساسات خود را بیان میکند. همچنین، اشارههایی به مفاهیمی مانند هجران، غم، و آرزوهای عاشقانه دارد.
رده سنی:
15+
این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعارهها و اصطلاحات بهکاررفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارند تا بهخوبی درک شوند.
غزل شمارهٔ ۸۱۰
چون سنبلت که دید سیاهی سر آمده
وانگه کمینه خادم او عنبر آمده
چشمت به ساحری شده در شهر روشناس
زلفت به دلبری ز جهان بر سر آمده
ساقی حدیث لعل لبت رانده بر زبان
و آب حیات در دهن ساغر آمده
ای سرو سیمتن ز کجا میرسی چنین
دستی بساق بر زده و خوش برآمده
من همچو جام باده و شمع سحرگهی
هر دم ز دست رفته و از پا درآمده
هر شب به مهر روی جهانتابت از فلک
در چشم هجر دیدهٔ من اختر آمده
بیرون ز طرهٔ تو شبی کس نشان نداد
بر خور فکنده سایه و بس در خور آمده
از سهم نوک ناوک خونریز غمزهات
مو بر وجود من چو سر نشتر آمده
بی چشم نیم خواب و بنا گوش چون خورت
خواجو ز خواب فارغ و سیر از خور آمده
وانگه کمینه خادم او عنبر آمده
چشمت به ساحری شده در شهر روشناس
زلفت به دلبری ز جهان بر سر آمده
ساقی حدیث لعل لبت رانده بر زبان
و آب حیات در دهن ساغر آمده
ای سرو سیمتن ز کجا میرسی چنین
دستی بساق بر زده و خوش برآمده
من همچو جام باده و شمع سحرگهی
هر دم ز دست رفته و از پا درآمده
هر شب به مهر روی جهانتابت از فلک
در چشم هجر دیدهٔ من اختر آمده
بیرون ز طرهٔ تو شبی کس نشان نداد
بر خور فکنده سایه و بس در خور آمده
از سهم نوک ناوک خونریز غمزهات
مو بر وجود من چو سر نشتر آمده
بی چشم نیم خواب و بنا گوش چون خورت
خواجو ز خواب فارغ و سیر از خور آمده
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۰۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.