هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و فلسفی است که به رابطه بین انسان و معشوق (یا خدا) می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که معشوق نه می‌تواند به او آسیب برساند و نه سودی دارد، مگر آنچه که خود شاعر允许 می‌کند. همچنین، شاعر به مفاهیمی مانند عشق، وفاداری، و رابطه بین خالق و مخلوق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۹۰۰

نه آخر تو آنی که ما را زیانی
نه آخر توانی که ما را زیانی

مگر زین بسودی که ما را بسودی
وزین بر زیانی که ما را زیانی

چو ما را بهشتی چه ما را بهشتی
چو ما را جهانی چه ما را جهانی

تو پروا نداری که پروانه داری
تو پیمان ندانی که پیمانه دانی

چراغ چه راغی و سرو چه باغی
که دل را امانی و جانرا امانی

نه خورشید بامی که خورشید بامی
نه عین روانی که عین روانی

تو آن کاردانی که آن کاردانی
که از دلستانی ز دل دل ستانی

تو آتش نشانی و خواهی که ما را
بتش نشانی بر آتش نشانی

تو چشمی و چشم از جفای تو چشمه
تو جانی و جان بی‌وفای تو جانی

تو ماه و مرا پیکر از دیده ماهی
تو خان و مرا خانه از گریه خانی

تو در کار و در کار خواجو نبینی
تو بر خوان و هرگز بخوانم نخوانی
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۹۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.