هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و دلباختگی خود به معشوق میگوید که با هر نگاه و کرشمهاش دلها را میرباید. او از درد فراق و دلبستگی به معشوق مینالد و دنیا را از دیدگاه عاشقانه توصیف میکند. همچنین، از مینوشی و خراباتگردی به عنوان پناهگاهی برای فرار از این درد یاد میکند و در نهایت بر اهمیت آشتی و صلح تأکید دارد.
رده سنی:
16+
این شعر حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، اشارههایی به شراب و مستی دارد که مناسب گروه سنی بالاتر است.
غزل شمارهٔ ۳۰
رخ نگار مرا هر زمان دگر رنگ است
به زیر هر خم زلفش هزار نیرنگ است
کرشمهای بکند، صدهزار دل ببرد
ازین سبب دل عشاق در جهان تنگ است
اگر برفت دل از دست، گو: برو، که مرا
بجای دل سر زلف نگار در چنگ است
از آن گهی که خراباتیی دلم بربود
مرا هوای خرابات و باده و چنگ است
بدین صفت که منم، از شراب عشق خراب
مرا چه جای کرامات و نام یا ننگ است؟
بیار ساقی، از آن می، که ساغر او را
ز عکس چهرهٔ تو هر زمان دگر رنگ است
بریز خون عراقی و آشتی وا کن
که آشتی بهمه حال بهتر از جنگ است
به زیر هر خم زلفش هزار نیرنگ است
کرشمهای بکند، صدهزار دل ببرد
ازین سبب دل عشاق در جهان تنگ است
اگر برفت دل از دست، گو: برو، که مرا
بجای دل سر زلف نگار در چنگ است
از آن گهی که خراباتیی دلم بربود
مرا هوای خرابات و باده و چنگ است
بدین صفت که منم، از شراب عشق خراب
مرا چه جای کرامات و نام یا ننگ است؟
بیار ساقی، از آن می، که ساغر او را
ز عکس چهرهٔ تو هر زمان دگر رنگ است
بریز خون عراقی و آشتی وا کن
که آشتی بهمه حال بهتر از جنگ است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.