۹۰۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۱

ساقی از رطل گران سنگی سبک دل کن مرا
حلقهٔ بیرون این دنیای باطل کن مرا

وادی سرگشتگی در من نفس نگذاشته است
پای خواب آلودهٔ دامان منزل کن مرا

رفته است از کار چون زلف تو دستم عمرهاست
گه به دوش و گاه بر گردن حمایل کن مرا

از برای امتحان چندی مرا دیوانه کن
گر به از مجنون نباشم، باز عاقل کن مرا

جای من خالی است در وحشت سرای آب و گل
بعد ازین صائب سراغ از گوشهٔ دل کن مرا
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲
نظرها و حاشیه ها
Avatar نقش کاربری
م.ط.د
۱۴۰۱/۸/۱۱ ۱۸:۲۳

معنی پیاله شراب هم می دهد

Avatar نقش کاربری
م.ط.د
۱۴۰۱/۸/۱۱ ۱۸:۲۲

رطل واحدی در وزن است،معنی پیاله شراب هم می دهد.