هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از ساقی می‌خواهد که با شراب، دل او را سبک کند و او را از دنیای باطل رها سازد. او از سرگشتگی و بی‌قراری خود می‌گوید و آرزو می‌کند که به آرامش برسد. همچنین، از عشق و دیوانگی سخن می‌گوید و تمایل دارد که برای مدتی دیوانه شود، اما در نهایت عاقل بماند. در پایان، شاعر احساس غربت و تنهایی می‌کند و از ساقی می‌خواهد که پس از مرگ، او را در گوشه‌ای از دل جستجو کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، اشاره‌هایی به شراب و دیوانگی وجود دارد که مناسب سنین بالاتر است.

غزل شمارهٔ ۱۱

ساقی از رطل گران سنگی سبک دل کن مرا
حلقهٔ بیرون این دنیای باطل کن مرا

وادی سرگشتگی در من نفس نگذاشته است
پای خواب آلودهٔ دامان منزل کن مرا

رفته است از کار چون زلف تو دستم عمرهاست
گه به دوش و گاه بر گردن حمایل کن مرا

از برای امتحان چندی مرا دیوانه کن
گر به از مجنون نباشم، باز عاقل کن مرا

جای من خالی است در وحشت سرای آب و گل
بعد ازین صائب سراغ از گوشهٔ دل کن مرا
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲
نظرها و حاشیه ها
۱۴۰۱/۸/۱۱ ۱۸:۲۳

معنی پیاله شراب هم می دهد

۱۴۰۱/۸/۱۱ ۱۸:۲۲

رطل واحدی در وزن است،معنی پیاله شراب هم می دهد.