هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از صائب تبریزی، بیانگر درد فراق، عشق نافرجام و جستجوی معنوی است. شاعر از ناکامی در عشق، گذر عمر و بی‌قراری دل سخن می‌گوید و با تصاویری مانند "خرمن گل"، "سیب ذقن" و "خورشید جهانتاب" به زیبایی احساساتش را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، نیاز به درک ادبی و بلوغ فکری دارد. همچنین برخی اشارات مانند "تیغ" و "قطره خون" ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۳۷

زان خرمن گل حاصل ما دامن چیده‌ست
زان سیب ذقن قسمت ما دست بریده‌ست

ما را ز شب وصل چه حاصل،که تو از ناز
تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده‌ست

چون خضر، شود سبز به هر جا که نهد پای
هر سوخته‌جانی که عقیق تو مکیده‌ست

ما در چه شماریم، که خورشید جهانتاب
گردن به تماشای تو از صبح کشیده‌ست

شد عمر و نشد سیر دل ما ز تپیدن
این قطرهٔ خون از سر تیغ که چکیده‌ست؟

عمری است خبر از دل و دلدار ندارم
با شیشه پریزاد من از دست پریده‌ست

صائب چه کنی پای طلب آبله فرسود؟
هر کس به مقامی که رسیده‌ست، رسیده‌ست
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.