هوش مصنوعی:
این شعر از صائب تبریزی، شاعر ایرانی، بیانگر احساسات عمیق و دردهای عاطفی شاعر است. او از فراق یار، تنهایی، و مشکلات زندگی میگوید و به دنبال پاسخ برای سوالات وجودی خود است. شعر مملو از استعارهها و تصاویر شاعرانه مانند برگ خزان، دیوانهی رها شده، و طفل یتیم است که بر احساس غم و اندوه تأکید میکنند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاطفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعارهها و مضامین مانند دیوانگی و یتیمی نیاز به بلوغ فکری برای درک کامل دارند.
غزل شمارهٔ ۵۴
مکتوب من به خدمت جانان که میبرد؟
برگ خزان رسیده به بستان که میبرد؟
دیوانهای به تازگی از بند جسته است
این مژده را به حلقهٔ طفلان که میبرد؟
اشک من و توقع گلگونهٔ اثر؟
طفل یتیم را به گلستان که میبرد؟
جز من که باغ خویشتن از خانه کردهام
در نوبهار سر به گریبان که میبرد؟
هر مشکلی که هست، گرفتم گشود عقل
ره در حقیقت دل انسان که میبرد؟
سر باختن درین سفر دور، دولت است
ورنه طریق عشق به پایان که میبرد؟
صائب سواد شهر مرا خون مرده کرد
این دل رمیده را به بیابان که میبرد؟
برگ خزان رسیده به بستان که میبرد؟
دیوانهای به تازگی از بند جسته است
این مژده را به حلقهٔ طفلان که میبرد؟
اشک من و توقع گلگونهٔ اثر؟
طفل یتیم را به گلستان که میبرد؟
جز من که باغ خویشتن از خانه کردهام
در نوبهار سر به گریبان که میبرد؟
هر مشکلی که هست، گرفتم گشود عقل
ره در حقیقت دل انسان که میبرد؟
سر باختن درین سفر دور، دولت است
ورنه طریق عشق به پایان که میبرد؟
صائب سواد شهر مرا خون مرده کرد
این دل رمیده را به بیابان که میبرد؟
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.