۷۷۱ بار خوانده شده
از فسون عالم اسباب خوابم میبرد
پیش پای یک جهان سیلاب خوابم میبرد
سبزهٔ خوابیده را بیدار سازد آب و من
چون شوم مست از شراب ناب خوابم میبرد
از سرم تا نگذرد می، کم نگردد رعشهام
همچو ماهی در میان آب خوابم میبرد
در مقام فیض، غفلت زور میآرد به من
بیشتر در گوشهٔ محراب خوابم میبرد
نیست غیر از گوشهٔ عزلت مرا جایی قرار
در صدف چون گوهر سیراب خوابم میبرد
غفلت من از شتاب زندگی خواهد فزود
رفته رفته زین صدای آب خوابم میبرد
دارد از لغزش مرا صائب گرانی بینصیب
در کف آیینه چون سیماب خوابم میبرد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
پیش پای یک جهان سیلاب خوابم میبرد
سبزهٔ خوابیده را بیدار سازد آب و من
چون شوم مست از شراب ناب خوابم میبرد
از سرم تا نگذرد می، کم نگردد رعشهام
همچو ماهی در میان آب خوابم میبرد
در مقام فیض، غفلت زور میآرد به من
بیشتر در گوشهٔ محراب خوابم میبرد
نیست غیر از گوشهٔ عزلت مرا جایی قرار
در صدف چون گوهر سیراب خوابم میبرد
غفلت من از شتاب زندگی خواهد فزود
رفته رفته زین صدای آب خوابم میبرد
دارد از لغزش مرا صائب گرانی بینصیب
در کف آیینه چون سیماب خوابم میبرد
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.