هوش مصنوعی: این شعر به مضامینی مانند آزادی، صبر و انتظار، گذر عمر، امید به آینده، و رنج‌های زندگی می‌پردازد. شاعر از نمادهایی مانند آیینه، یعقوب، و دیوارهای گریان استفاده کرده تا احساسات عمیق انسانی را بیان کند. در نهایت، شعر به پایان چرخه‌ای از رنج و رسیدن به آرامش اشاره دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و گذر عمر نیاز به تجربه و درک بیشتری از زندگی دارند.

غزل شمارهٔ ۶۰

گردنکشی به سرو سرافراز می‌رسد
آزاده را به عالمیان ناز می‌رسد

هرچند بی‌صداست چو آیینه آب عمر
از رفتنش به گوش من آواز می‌رسد

یعقوب چشم باخته را یافت عاقبت
آخر به کام خویش، نظر باز می رسد

خون گریه می‌کند در و دیوار روزگار
دیگر کدام خانه برانداز می‌رسد؟

از دوستان باغ، درین گوشهٔ قفس
گاهی نسیم صبح به من باز می‌رسد

این شیشه پاره‌ها که درین خاک ریخته است
در بوتهٔ گداز به هم باز می‌رسد

آن روز می‌شویم ز سرگشتگی خلاص
کانجام ما به نقطهٔ آغاز می‌رسد

صائب خمش نشین که درین روزگار، حرف
از لب برون نرفته به غماز می‌رسد
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.