هوش مصنوعی:
این شعر از صائب تبریزی به بیان ناکامیها و سکوت در برابر ظلم میپردازد. شاعر از بیصدایی در برابر ستمگران، بیتوجهی به رنج مردم و اهمیت سخن آشنا سخن میگوید. او همچنین به تنهایی و انزوا اشاره کرده و در پایان، با اشاره به بلبل و گلشن، امید به بلند شدن صدای خود را بیان میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق اجتماعی و فلسفی موجود در شعر، نیاز به درک و تجربهی کافی از زندگی دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان دیده میشود. همچنین، برخی از اشارات غیرمستقیم و استعاری ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال نامفهوم باشد.
غزل شمارهٔ ۷۷
از پختگی است گر نشد آواز ما بلند
کی از سپند سوخته گردد صدا بلند؟
سنگین نمیشد این همه خواب ستمگران
گر میشد از شکستن دلها صدا بلند
هموار میشود به نظر بازکردنی
قصری که چون حباب شود از هوا بلند
رحمی به خاکساری ما هیچکس نکرد
تا همچو گردباد نشد گرد ما بلند
از جوهری نگین به نگین دان شود سوار
از آشنا شود سخن آشنا بلند
فریاد میکند سخنان بلند ما
آواز ما اگر نشود از حیا بلند
از بس رمیده است ز هم صحبتان دلم
بیرون روم ز خود، چو شد آواز پا بلند
بلبل به زیر بال خموشی کشید سر
صائب به گلشنی که شد آواز ما بلند
کی از سپند سوخته گردد صدا بلند؟
سنگین نمیشد این همه خواب ستمگران
گر میشد از شکستن دلها صدا بلند
هموار میشود به نظر بازکردنی
قصری که چون حباب شود از هوا بلند
رحمی به خاکساری ما هیچکس نکرد
تا همچو گردباد نشد گرد ما بلند
از جوهری نگین به نگین دان شود سوار
از آشنا شود سخن آشنا بلند
فریاد میکند سخنان بلند ما
آواز ما اگر نشود از حیا بلند
از بس رمیده است ز هم صحبتان دلم
بیرون روم ز خود، چو شد آواز پا بلند
بلبل به زیر بال خموشی کشید سر
صائب به گلشنی که شد آواز ما بلند
۱۰۷۱
حمایت مالی از گوهرین
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.