هوش مصنوعی:
این شعر به جستجوی بیپایان انسان برای یافتن آرامش و معنا در زندگی میپردازد. شاعر از گردش به دور کعبه و بتخانه سخن میگوید، اما در نهایت به این نتیجه میرسد که راه حقیقی در درون خود انسان است. او از دردها، شکستها و ملامتهای زندگی میگوید، اما تأکید میکند که عشق و امید همیشه وجود دارد. شعر با تصاویر نمادین مانند ساحل، دریا، سنگ و میخانه، احساسات عمیق انسانی را به تصویر میکشد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از نمادها و استعارههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد.
غزل شمارهٔ ۹۵
تا چند گرد کعبه بگردم به بوی دل؟
تا کی به سینه سنگ زنم ز آرزوی دل؟
افتد ز طوف کعبه و بتخانه در بدر
سرگشتهای که راه نیابد به کوی دل
ساحل ز جوش سینهٔ دریاست بی خبر
با زاهدان خشک مکن گفتگوی دل
در هر شکست، فتح دگر هست عشق را
پر میشود ز سنگ ملامت سبوی دل
طفل بهانهجو جگر دایه میخورد
بیچاره آن کسی که شود چارهجوی دل
میخانه است کاسهٔ سر فیل مست را
صائب ز خود شراب برآرد سبوی دل
تا کی به سینه سنگ زنم ز آرزوی دل؟
افتد ز طوف کعبه و بتخانه در بدر
سرگشتهای که راه نیابد به کوی دل
ساحل ز جوش سینهٔ دریاست بی خبر
با زاهدان خشک مکن گفتگوی دل
در هر شکست، فتح دگر هست عشق را
پر میشود ز سنگ ملامت سبوی دل
طفل بهانهجو جگر دایه میخورد
بیچاره آن کسی که شود چارهجوی دل
میخانه است کاسهٔ سر فیل مست را
صائب ز خود شراب برآرد سبوی دل
۱۶۸۷
حمایت مالی از گوهرین
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.