۴۲۳ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۹۶

رفتی و در رکاب تو رفت آبروی گل
چون سایه در قفای تو افتاد بوی گل

ناز دم مسیح گران است بر دلم
این خار را نگر که گرفته است خوی گل

آبی نزد بر آتش بلبل درین بهار
خالی است از گلاب مروت سبوی گل

از گلشنی که دست تهی می‌رود نسیم
پر کرده‌ام چو غنچه گریبان ز بوی گل

شرم رمیده را نتوان رام حسن کرد
رنگ پریده باز نیاید به روی گل

کردم نهفته در دل صد پاره راز عشق
غافل که بیش می‌شود از برگ، بوی گل

صائب تلاش قرب نکویان نمی‌کنم
چشم ترست حاصل شبنم ز روی گل
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.