هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از جایگاه والای خود سخن میگوید و تأکید میکند که حتی اگر مورد بیتوجهی قرار گیرد، همچون خورشید تابان است. او از تأثیر نالهها و آواز خود بر جهان و آسمان میگوید و خود را همچون حبابی در دریای پرآشوب زندگی میداند که در هر لحظه ممکن است نابود شود. شاعر از بیقراری و سردرگمی خود سخن میگوید و بیان میکند که به دنبال مقام و عزت نیست، بلکه مانند سایهٔ بال هما (نماد خوشبختی) در هر جا حاضر است. در پایان، او از تلاش برای کسب روزی سخن میگوید و اشاره میکند که ثروتی ندارد تا مانند گل بر زمین بریزد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
غزل شمارهٔ ۱۰۳
نه آن جنسم که در قحط خریدار از بها افتم
همان خورشید تابانم اگر در زیر پا افتم
به ذوق نالهٔ من آسمان مستانه میرقصد
جهان ماتم سرا گردد اگر من از نوا افتم
درین دریای پرآشوب پنداری حبابم من
که در هر گردش چشمی به گرداب فنا افتم
خبر از خود ندارم چون سپند از بیقراریها
نمیدانم کجا خیزم، نمیدانم کجا افتم
تلاش مسند عزت ندارم چون گرانجانان
عزیزم، هر کجا چون سایهٔ بال هما افتم
پی تحصیل روزی دست و پایی میزنم صائب
نمیروید زر از جیبم که چون گل بر قفا افتم
همان خورشید تابانم اگر در زیر پا افتم
به ذوق نالهٔ من آسمان مستانه میرقصد
جهان ماتم سرا گردد اگر من از نوا افتم
درین دریای پرآشوب پنداری حبابم من
که در هر گردش چشمی به گرداب فنا افتم
خبر از خود ندارم چون سپند از بیقراریها
نمیدانم کجا خیزم، نمیدانم کجا افتم
تلاش مسند عزت ندارم چون گرانجانان
عزیزم، هر کجا چون سایهٔ بال هما افتم
پی تحصیل روزی دست و پایی میزنم صائب
نمیروید زر از جیبم که چون گل بر قفا افتم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.