هوش مصنوعی:
این شعر از صائب تبریزی بیانگر احساسات انسانی، فروتنی، و رنجهای زندگی است. شاعر با تصاویر زیبا و استعارههای عمیق، از وضعیت انسان در جهان سخن میگوید و به مفاهیمی مانند عشق، مرگ، آرزو، و انزوا میپردازد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند مرگ و انزوا نیاز به بلوغ فکری دارند.
غزل شمارهٔ ۱۲۶
ما گر چه در بلندی فطرت یگانهایم
صد پله خاکسارتر از آستانهایم
درگلشنی که خرمن گل میرود به باد
در فکر جمع خار و خس آشیانهایم
از ما مپرس حاصل مرگ و حیات را
در زندگی، به خواب و به مردن، فسانهایم
چون صبح، زیر خیمهٔ دلگیر آسمان
در آرزوی یک نفس بیغمانهایم
چون زلف، هر که را که فتد کار در گره
با دست خشک، عقده گشا همچو شانهایم
آنجاست ادمی که دلش سیر میکند
ما در میان خلق همان بر کرانهایم
ما را زبان شکوه ز بیداد یار نیست
هر چند آتشیم، ولی بیزبانهایم
گر تو گل همیشه بهاری زمانه را
ما بلبل همیشه بهار زمانهایم
صائب گرفتهایم کناری ز مردمان
آسوده از کشاکش اهل زمانهایم
صد پله خاکسارتر از آستانهایم
درگلشنی که خرمن گل میرود به باد
در فکر جمع خار و خس آشیانهایم
از ما مپرس حاصل مرگ و حیات را
در زندگی، به خواب و به مردن، فسانهایم
چون صبح، زیر خیمهٔ دلگیر آسمان
در آرزوی یک نفس بیغمانهایم
چون زلف، هر که را که فتد کار در گره
با دست خشک، عقده گشا همچو شانهایم
آنجاست ادمی که دلش سیر میکند
ما در میان خلق همان بر کرانهایم
ما را زبان شکوه ز بیداد یار نیست
هر چند آتشیم، ولی بیزبانهایم
گر تو گل همیشه بهاری زمانه را
ما بلبل همیشه بهار زمانهایم
صائب گرفتهایم کناری ز مردمان
آسوده از کشاکش اهل زمانهایم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.