۳۶۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۳۱

از یار ز ناسازی اغیار گذشتیم
از کثرت خار از گل بی خار گذشتیم

این باده زیاد از دهن ساغر ما بود
مخمور ز لعل لب دلدار گذشتیم

جایی که سخن سبز نگردد، نتوان گفت
چون طوطی ازان آینه رخسار گذشتیم

خاری نشد آزرده به زیر قدم ما
چون سایهٔ ابر از سر گلزار گذشتیم

از خرقهٔ تزویر نچیدیم دکانی
مردانه ازین پردهٔ پندار گذشتیم

شد دست دعا خار به زیر قدم ما
از بس که ازین مرحله هموار گذشتیم

صائب چو گران بود به رنجور عیادت
از دیدن آن نرگس بیمار گذشتیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.