۶۷۲ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۳۸

ما در شکست گوهر یکدانهٔ خودیم
سنگ ملامت دل دیوانهٔ خودیم

چون بلبل از ترانهٔ خود مست می‌شویم
ما غافلان به خواب ز افسانهٔ خودیم

در خون نشسته‌ایم ز رنگینی خیال
چون لاله دلسیاه ز پیمانهٔ خودیم

گیریم گل در آب به تعمیر دیگران
هر چند سیل گوشهٔ ویرانهٔ خودیم

دست فلک کبود شد از گوشمال و ما
مشغول خاکبازی طفلانهٔ خودیم

ما چون کمان ز گوشه نشینی درین بساط
هر جا رویم معتکف خانهٔ خودیم

صائب، شده است برق حوادث چراغ ما
تا خوشه چین خرمن بی‌دانهٔ خودیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.