هوش مصنوعی: این شعر بیانگر امیدواری و اعتماد به نفس شاعر به توانایی‌ها و داشته‌های خود است، در حالی که از ناامیدی‌ها و شکست‌های گذشته نیز یاد می‌کند. شاعر به جای تکیه بر عوامل خارجی، به درون خود نگاه می‌کند و از داشته‌های خود سخن می‌گوید. همچنین، اشاره‌ای به بی‌ثمری برخی تلاش‌ها و ناامیدی‌های ناشی از آن دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و شکست نیاز به بلوغ فکری برای درک و تحلیل دارد.

غزل شمارهٔ ۱۴۰

چشم امید به مژگان‌تر خود داریم
روی خود تازه به آب گهر خود داریم

به گل ابر بهاران نبود دهقان را
این امیدی که به دامان‌تر خود داریم

چیست فردوس که در دیدهٔ ما جلوه کند؟
ما گمانها به غرور نظر خود داریم!

گوشهٔ دامن خالی است، که چشمش مرساد!
آنچه از توشهٔ ره بر کمر خود داریم

خشک گردید و نشد طفلی ازو شیرین کام
خجلت از نخل دل بی ثمر خود داریم

زانهمه قصر که کردیم بنا، قسمت ما
خشت خامی است که در زیر سر خود داریم

شعله از عاقبت سیر شرر بی‌خبرست
چه خبر ما ز دل نوسفر خود داریم
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.