هوش مصنوعی: این متن شعری است که از عشق، شادی، و مستی در کنار یار سخن می‌گوید. شاعر از رهایی از مهر بتان و لذت‌های زندگی مانند شراب و انتظار وصال یار می‌گوید. همچنین، به مقایسه‌ای بین زاهدانی که کاری بیهوده انجام می‌دهند و رندانی که در میخانه مشغول لذت‌اند، اشاره می‌کند. در پایان، شاعر به روزگار خوش گذشته در کنار یار اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیمی مانند شراب و مستی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال مناسب نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم عرفانی و عشقی آن نیاز به درک بالاتری دارد.

غزل شمارهٔ ۵۰

شبی فرخنده و روزی همایون روزگاری خوش
کسی دارد که دارد در کنار خویش یاری خوش

دل از مهر بتان برداشتم آسودم این است این
اگر دارد شرابی مستیی ناخوش خماری خوش

خوشم با انتظار امید وصل یار چون دارم
خوش است آری خزانی کز قفا دارد بهاری خوش

بود در بازی عشق بتان، جان باختن، بردن
میان دلربایان است و جانبازان قماری خوش

به مسجدها برآرم چند با زهاد بیکاره
خوشا رندان که در میخانه‌ها دارند کاری خوش

دو روزی بگذرد گو ناخوش از هجرش به من هاتف
که بگذشته است بر من در وصالش روزگاری خوش
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.