هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج شاعر از دوری معشوق است. او از صبر طولانی در فراق، درد بی‌درمان، و آرزوی دیدار معشوق می‌گوید. شاعر حتی مرگ را آسان‌تر از این فراق می‌داند و از این می‌ترسد که برای همیشه از معشوق دور بماند. او با یادکردن از خلق و خوی معشوق، جان خود را در بلای فراق می‌بیند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از مفاهیمی مانند مرگ و درد عاطفی نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۴۹

آن که شد تا حشر لازم صبر در هجران او
مرگ بر من کرد آسان درد بی درمان او

من که بی او زنده تا یک روز دیگر نیستم
چون نباشم تا ابد در دوزخ حرمان او

دارم اندر پیش از دوری ره مشکل که هست
در عدم ماوا گرفتن منزل آسان او

من گریبان چاکم از یکروزه هجران وای اگر
تا ابد کوته بماند دستم از دامان او

روشن از سوز وداعم شد که می‌ماند به دل
تا قیامت آرزوی قامت فتان او

کاش بردی همره خویشم که گردانیدمی
در بلاهای سفر خود را بلاگردان او

جان بزور صبر می‌برد از فراقش محتشم
یاد خلق و خوی آن مه شد بلای جان او
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.