هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از زبان عاشقی است که در راه معشوق خود قدم برمی‌دارد و از شوق دیدار او بی‌تاب است. شاعر از تمکین و صبر خود در برابر معشوق می‌گوید و از غیرت و استغنا سخن می‌راند. او از زهر عتاب معشوق و مهر سگ درگاه او یاد می‌کند و در نهایت از رنجش و غیرت در این راه می‌نالد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۵۰

گشت دیگر پای تمکینم سبک در راه او
صبر بی لنگر شد از شوق تحمل گاه او

داد شاه غیرتم تشریف استغنا ولی
راست برقدم نیامد خلعت کوتاه او

شوق او را خفت تمکین من در خاطر است
من گرانی چون کنم برعکس خاطرخواه او

دل به حکم خویش می‌باشد چو غالب شد هوس
گرچه عمری اورعیت بود و غیرت شاه او

شد به چشمم باز شیرین خوش، خوش آن زهر عتاب
کز دم ابرو چکاند حاجب درگاه او

دل ز پابوس سگش گر مهر ننهادی به لب
گوش بگرفتی جهانی از سفیر آه او

محتشم زود از ره رنجش بدانش پا کشید
ور نه غیرت کنده بود از کین درین ره چاه او
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.