هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دل‌بستگی شدید به معشوق سخن می‌گوید. او از دوری و بی‌توجهی معشوق رنج می‌برد و آرزو می‌کند که معشوق به او توجه کند. شاعر از احساسات خود مانند سوختن مانند شمع، دیوانگی و تمایل به فداکاری در راه معشوق صحبت می‌کند. همچنین، او از معشوق می‌خواهد که به عهد خود وفا کند و از شکستن پیمان خودداری کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عاشقانه عمیق و برخی اشارات به احساسات شدید مانند دیوانگی و فداکاری است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل شعر نیاز به آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۴

جهان آرا شدی چون ماه و ننمودی به من خود را
چو شمع ای سیم تن زین غصه خواهم سوختن خود را

بیا بر بام و با من یک سخن زان لعل نوشین کن
که خواهم بر سر کوی تو کشتن بی سخن خود را

من از دیوانگی تیغ زبان با چرخ خواهم زد
تو عاقل باش و بر تیغ زبان من مزن خود را

به من عهدی که در عهد از محبت بسته‌ای مشکن
به بد عهدی مگردان شهره‌ای پیمان شکن خود را

در آغوش خیالت می‌طپم حالم چسان باشد
اگر بینم در آغوش تو ای نازک بدن خود را

ورم صد جامه بر تن چون کنم شبهای تنهائی
تصور با تو در یک بستر ای گل پیرهن خود را

کنم چون محتشم طوطی زبانیها اگر بینم
بگرد شکرستان تو ای شیرین دهن خود را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.