هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از درد و رنج عشق و فراق میگوید و از طبیعت و عناصر آن مانند دجله، باد و خاک برای بیان احساسات خود استفاده میکند. او از معشوق خود میخواهد که به او توجه کند و رنجش را تسکین دهد. همچنین، شاعر به صبر و قرار خود اشاره میکند که در اثر عشق از دست رفته است.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و احساسی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
غزل شمارهٔ ۱۷
شب که ز گریه میکنم دجله کنار خویش را
میافکنم به بحر خون جسم نزار خویش را
باد سمند سر گشت بر تن خاکیم رسان
پاک کن از غبار من راهگذار خویش را
بر سردار چون روم بار تو بر دل حزین
در گذرانم از ثریا پایهٔ دار خویش را
در دل خاک از غمت آهی اگر برآورم
شعلهٔ آتشی کنم لوح مزار خویش را
ای همه دم ز عشوهات ناوک غمزه در کمان
بهر خدا نوازشی سینهٔ فکار خویش را
گر نکشیدی آن صنم زلف مسلسل از کفم
بند به پا نهادمی صبر و قرار خویش را
محتشم از تو جذبهای میطلبم که آوری
بر سر من عنان کشان شاه سوار خویش را
میافکنم به بحر خون جسم نزار خویش را
باد سمند سر گشت بر تن خاکیم رسان
پاک کن از غبار من راهگذار خویش را
بر سردار چون روم بار تو بر دل حزین
در گذرانم از ثریا پایهٔ دار خویش را
در دل خاک از غمت آهی اگر برآورم
شعلهٔ آتشی کنم لوح مزار خویش را
ای همه دم ز عشوهات ناوک غمزه در کمان
بهر خدا نوازشی سینهٔ فکار خویش را
گر نکشیدی آن صنم زلف مسلسل از کفم
بند به پا نهادمی صبر و قرار خویش را
محتشم از تو جذبهای میطلبم که آوری
بر سر من عنان کشان شاه سوار خویش را
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.