هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از احساس محو شدن و نادیده گرفته شدن توسط معشوق شکایت می‌کند. او بیان می‌کند که معشوق با وجود ظاهر دوستانه، در واقع به او بدی می‌کند و حتی سعی در محو کردن نام و نشان او دارد. شاعر از این دوستی ناخالص و رفتارهای ناعادلانه معشوق رنجیده و احساس بیگانگی می‌کند. در پایان، شاعر از این رابطه ناخوشایند ابراز نارضایتی می‌کند و آرزو می‌کند که دلش از این معشوق دور شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه پیچیده و احساسات عمیق مانند رنجش و شکایت است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند دوستی ناخالص و بیگانگی نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۳

به افسون محو کردی شکوه‌های بیکرانم را
به هرنوعی که بود ای نوش لب بستی زبانم را

به نیکی می‌بری نامم ولی چندان بدی با من
که گم می‌خواهی از روی زمین نام و نشانم را

به این خوش دل توان بودن که بهر مصلحت با من
نمائی دوستی و دوست داری دشمنانم را

گمانم بود کاخر آشنائی بر طرف سازی
شدی بیگانه خوش تا یقین کردی گمانم را

چو رنجانید یاران را به جان نتوان نشست ایمن
خبر کن ای صبا زین نکته باری نکته دانم را

چو بلبل زان نکردم باز میل گلشن کویت
که چون رفتم به زاغان دادی ای گل آشیانم را

اگر فرمان برد دل محتشم من بعد باخوبان
من و بیگانگی کین آشنائی سوخت جانم را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.