هوش مصنوعی:
این شعر از عشق و غضب سخن میگوید و از احساسات شدید و آتشینی که در قلب شاعر شعله میکشد. شاعر از گناه و عصمت، هراس و اضطراب، و تاریکی و سیاهی درون خود میگوید. همچنین، اشارهای به یوسف و حسن دارد که نماد زیبایی و جذابیت هستند. در نهایت، شاعر از بیپناهی و تلاشهای بیثمر خود سخن میگوید.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مضامین عمیق عاطفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند گناه، عصمت، و تاریکی درون نیاز به درک و تجربهٔ بیشتری دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل میشود.
غزل شمارهٔ ۳۰
درهمی گرم غضب کرده نگاه که تو را
شعلهای آتشی افروخته آه که تو را
در پیت رخش که گرمست که غرق عرقی
عصمت افکنده در آتش به گناه که تو را
میرسی مظطرب از گر درهای یوسف حسن
دهشت آورده دوان از لب چاه که تو را
مینماید که به قلبی زدهای یک تنه وای
در میان داشته آشوب سپاه که تو را
تیره رنگست رخت یارب از الایش طبع
کرده آئینهٔ خود رنگ سیاه که تو را
کز پناهت نشدی پاس خدا ای غافل
کوشش هرزه کشیدی به پناه که تو را
گر نه در محتشم آتش زده بیراهی تو
شده آه که بلند و زده راه که تو را
شعلهای آتشی افروخته آه که تو را
در پیت رخش که گرمست که غرق عرقی
عصمت افکنده در آتش به گناه که تو را
میرسی مظطرب از گر درهای یوسف حسن
دهشت آورده دوان از لب چاه که تو را
مینماید که به قلبی زدهای یک تنه وای
در میان داشته آشوب سپاه که تو را
تیره رنگست رخت یارب از الایش طبع
کرده آئینهٔ خود رنگ سیاه که تو را
کز پناهت نشدی پاس خدا ای غافل
کوشش هرزه کشیدی به پناه که تو را
گر نه در محتشم آتش زده بیراهی تو
شده آه که بلند و زده راه که تو را
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.