هوش مصنوعی: شاعر در این متن از غم و اندوه خود می‌گوید، از فراق یاران و ناملایمات روزگار شکایت دارد و احساس می‌کند که سپهر با او بازیچه کرده است. او از بی‌وفایی دنیا و دشمنی‌های پنهان می‌نالد و درد تنهایی و محنت را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و غم‌انگیز است که درک آن به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۳۲

برین در می‌کشند امشب جهان‌پیما سمندی را
به سرعت می‌برند از باغ ما سرو بلندی را

غم صحرائیان دارم که غافل گیری گردون
به صحرا می‌برد از شهر بند صید بندی را

سپهرم مایهٔ بازیچهٔ خود کرده پنداری
که باز از گریه‌ام درخنده دارد نوشخندی را

سزاوار فراقم من که از خوبان پسندیدم
دل بیزار الفت دشمنی آفت پسندی را

نمی‌گفتم که آن بی درد با صد غصه نگذارد
به درد بی‌کسی در کنج محنت دردمندی را

دلم ازسینه خواهد جست بیرون محتشم تا کی
بود تاب نشستن در دل آتش سپندی را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.