هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، غم و درد عشق را با تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق بیان می‌کند. شاعر از دل‌های مجروح، جمال معشوق، و رنج هجران سخن می‌گوید و از صبا می‌خواهد پیامش را به معشوق برساند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج هجران و عشق ناکام نیاز به بلوغ ذهنی دارد.

غزل شمارهٔ ۳۳

نشانده شام غمت گرد دل سپاهی را
که دست نیست بدان هیچ پادشاهی را

پناه صد دل مجروح گشته کاکل تو
چه پردلی که حمایت کند سپاهی را

جز آن جمال که خال تو نصب کردهٔ اوست
که داد مرتبه خسروی سیاهی را

به نیم جان چه کنم با نگاه دم‌دمش
گه صدهزار شهید است هر نگاهی را

دلی که جان دو عالم به باد دادهٔ اوست
در او اثر چو بود ناله‌ای و آهی را

مر از وصل بس این سروری که همچو هلال
ز دور سجده کنم گوشهٔ کلاهی را

برای مهر و وفا کند کوه‌کن صد کوه
ولی نکند ز دیوار هجر کاهی را

رو ای صبا و به آن سرو پاک‌دامن گو
که از برای تو کشتند بی‌گناهی را

جهان ز فتنهٔ چشمت پرست ز انخم زلف
نما به محتشم ای گل گریز گاهی را
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.