هوش مصنوعی: این متن شعری است که از عشق، بلا و تقدیر سخن می‌گوید. شاعر از عشق و بلا به عنوان نیروهای قدرتمند و گریزناپذیر یاد می‌کند که بر زندگی انسان تأثیر می‌گذارند. او به مفاهیمی مانند تسلیم در برابر عشق، مقاومت در برابر بلا و تقدیر اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌های به‌کاررفته نیاز به درک ادبی بالاتری دارند.

غزل شمارهٔ ۳۴

تا همتم به دست طلب زد در بلا
دربست شد مسخر من کشور بلا

دست قضا به مژده کلاه از سرم ربود
چون می‌نهاد بر سر من افسر بلا

آن دم هنوز قلعه مه‌دم حصار بود
کاورد عشق بر سر من لشکر بلا

بر کوهکن ز رتبهٔ مقدم نوشته‌اند
نام بلا کشان تو در دفتر بلا

تا بنده بود بی‌تو بدغ جنون اسیر
تابنده بود بر سر او افسر بلا

تا هست کاکل تو بلاجو عجب اگر
کاهد زمانه یک سر مو از سر بلا

مردیست مرد عشق که دایم چو محتشم
در یوزه مراد کند از در بلا
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.