هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه بیانگر تحول احساسات شاعر از عشق اولیه پرستشگونه به معشوق تا ناامیدی و رنج ناشی از بیاعتنایی اوست. شاعر با تصاویر زیبا (ماه، نخل، شیر، سنبل) دوران شیفتگی و فداکاری خود را توصیف میکند، اما در پایان به پنهانکاری و بازیگوشی معشوق اشاره دارد که منجر به از دست دادن دل و جانش شده است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه پیچیده، استعارههای ادبی و احساسات شدید است که درک آن به بلوغ عاطفی و شناخت ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین اشاره غیرمستقیم به رنج عشق یکطرفه ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
غزل شمارهٔ ۵۷
هلالی بودی اول صد بلند اختر هوادارت
کنون ماه تمامی ناتمامی آن چنان یارت
به آب دیده پروردم نهالت را چه دانستم
که بر هربی بصر بارد ثرم نخل ثمر بارت
هنوزت بوی شیر از غنچهٔ سیراب میآید
که بود از شیرهٔ جانم غذای چشم خونخوارت
هنوزت دایه میزد شانه بر سنبل که من خود را
نمیدیدم به حال خویش و میدیدم گرفتارت
هنوزت نامرتب بود بر تن جامه خوبی
که جیبم پاره بود از دست خوی مردم آزارت
هنوزت طره در مرد افکنی چابک نبود ای بت
که من افتاده بودم در کمند جعد طرارت
هنوز از یوسف حسنت نبود آوازهای چندان
که با چندین هوس بودم من مفلس خریدارت
کنون کز پای تا سر در لباس عشوه و نازی
ز عاشق در پس صد پرده پنهان است رخسارت
برون آتا فشاند محتشم نقد دل و جان را
به یک نظاره بر لطف قد و انگیز رفتارت
کنون ماه تمامی ناتمامی آن چنان یارت
به آب دیده پروردم نهالت را چه دانستم
که بر هربی بصر بارد ثرم نخل ثمر بارت
هنوزت بوی شیر از غنچهٔ سیراب میآید
که بود از شیرهٔ جانم غذای چشم خونخوارت
هنوزت دایه میزد شانه بر سنبل که من خود را
نمیدیدم به حال خویش و میدیدم گرفتارت
هنوزت نامرتب بود بر تن جامه خوبی
که جیبم پاره بود از دست خوی مردم آزارت
هنوزت طره در مرد افکنی چابک نبود ای بت
که من افتاده بودم در کمند جعد طرارت
هنوز از یوسف حسنت نبود آوازهای چندان
که با چندین هوس بودم من مفلس خریدارت
کنون کز پای تا سر در لباس عشوه و نازی
ز عاشق در پس صد پرده پنهان است رخسارت
برون آتا فشاند محتشم نقد دل و جان را
به یک نظاره بر لطف قد و انگیز رفتارت
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.