هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و توصیفی، زیبایی‌های معشوق را با استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های زیبا مانند زلف چوگان‌گونه، خال مشک‌بوی، و چشم‌های سخنگو به تصویر می‌کشد. شاعر از عشق و دلباختگی خود می‌گوید و از جدایی از معشوق به عنوان عاملی برای تفرقه جان و تن یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه پیچیده و استعاره‌های ادبی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'مست و خنجر کش و عاشق کش' ممکن است نیاز به توضیح بیشتری داشته باشند تا برای نوجوانان قابل درک باشند.

غزل شمارهٔ ۵۸

این چه چوگان سر زلف و چه گوی ذقن است
این چه ترکانه قباپوشی و لطف بدن است

این چه ابروست که پیوسته اشارت فرماست
وین چه چشمست که با اهل نظر در سخنست

این چه خالست که قیمت شکن مشک ختاست
وین چه جعد است که صد تعبیه‌اش در شکنست

این چه رخشنده عذار است که از پرتو آن
آه انجم شررم شمع هزار انجمن است

این چه غمزه است که چشم تو ز بی‌باکی او
مست و خنجر کش و عاشق کش مردم فکنست

وای برجان اسیران تو گر دریابند
از نگه کردنت آن شیوه که مخصوص منست

محتشم تا بودت جان مشو از دوست جدا
کاین جدائی سبب تفرقهٔ جان و تن است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.