هوش مصنوعی: این شعر از عشق، مستی و رازهای نهفته در رفتار و گفتار معشوق سخن می‌گوید. شاعر با اشاره به نشانه‌هایی مانند آشفتگی دستار، سرخوشی نرگس‌های خون‌خوار و رفتار بی‌سر و سامان، حالت مستی و عشق پرشور معشوق را توصیف می‌کند. همچنین، از رازهای نهفته و اشارات ظریف در کلام و حرکات معشوق پرده برمی‌دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و نمادهای عرفانی مانند مستی و صبوح است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال نامفهوم یا نامناسب باشد. همچنین، برخی اشارات مانند 'نرگس خون‌خوار' و 'آزار نهانی' ممکن است نیاز به درک عمیق‌تری داشته باشند.

غزل شمارهٔ ۶۸

با من بدی امروز زاطوار تو پیداست
بدگو سخنی گفته ز گفتار تو پیداست

همت آئینهٔ نیر دلان صورت خوبت
این صورت از آئینهٔ رخسار تو پیداست

آن نکته سربسته که مستی است بیانش
ز آشفتگی بستن دستار تو پیداست

از خون یکی کرده‌ای امروز صبوحی
از سرخوشی نرگس خون‌خوار تو پیداست

ساغر زده می‌آئی و کیفیت مستی
از بی سر و سامانی رفتار تو پیداست

داری سر آزار که تهدید نهانی
از جنبش لبهای شکر بار تو پیداست

دزدیده بهم بر زده‌ای خاطر جمعی
از درهمی طره طرار تو پیداست

در حرف زدن محتشم از حیرت آن رو
رفته است شعور تو ز اشعار تو پیداست
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.