هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از محتشم کاشانی، بیانگر عشق و دلدادگی شاعر به معشوق است. در آن از مفاهیمی مانند غیرت، حسد، و عطرفشانی الهی سخن می‌رود. شاعر با زبانی نمادین، احساسات عمیق خود را نسبت به معشوق و رقابت‌های عاشقانه بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از نمادها و استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۰۵

گر بدانی که گرفتار کمندت دل کیست
ور کنی جزم که مهر تو در آب و گل کیست

داد عصمت دهی از بهر رضای دل او
تا هوس پیشه بداند که دلت مایل کیست

سگت آهسته نهد پا به زمین از غیرت
تا بداند که سر کوی تو سر منزل کیست

بعد از آن هم که کنی به سملم از تاب حسد
ترسم از رشک بگویند که این به سمل کیست

برده این قافله از قافله مشگ سبق
یارب این عطرفشانی عمل محمل کیست

گرچه آواز وی از محفل او می‌شنوم
دلم از دغدغه خونست که در محفل کیست

محتشم زد چو گدایان در دریوزه عام
تا به این پی نتوان برد که او سائل کیست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.