هوش مصنوعی: این متن عاشقانه و عرفانی بیانگر درد و عشق شاعر به معشوق است. شاعر از جدایی و فراق شکایت می‌کند و خود را عاشقی می‌داند که جز درد و رنج چیزی نمی‌خواهد. او از اشک‌هایش در فراق معشوق و تنهایی شب‌هایش می‌گوید و تأکید می‌کند که تنها یاد معشوق آرامش‌بخش اوست.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد و فراق ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۰۸

هرکس نکرد ترک سر از اهل درد نیست
در پای دوست هر که نشد کشتهٔ مرد نیست

ناصح مور ز مهر و غم درد ما مخور
ما عاشقیم و در خور ما غیر درد نیست

می‌ریزم از دو دیده به یاد تو اشک گرم
شبها که همدمم به جز آه سرد نیست

بر درگهت که نقد دو عالم نثار اوست
ما را ز انفعال به جز روی زرد نیست

جمعند وحشیان همه بر من همین دل است
آن وحشی که با من صحرانورد نیست

تهمت کش وصالم و در گرد کوی تو
جز گرد کوچه بهر من کوچه گرد نیست

هرچند دل رفیق غم و درد و محنت است
جمعست خاطرم که به کوی تو فرد نیست

شبها به دوستان چو خوری باده یاد کن
از محتشم که یک نفسش خواب و خورد نیست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.