هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات شاعر درباره عشق، دوری و نزدیکی به معشوق است. شاعر از درد دوری می‌گوید و آرزوی نزدیکی به معشوق را دارد. همچنین، او از ناسازگاری طالع و بخت شور خود شکایت می‌کند و به دنبال لطف و توجه معشوق است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از ابیات نیاز به درک ادبی و عرفانی دارند که مناسب سنین بالاتر است.

غزل شمارهٔ ۱۰۹

گرچه قرب درگهت حدمن مهجور نیست
گر به لطفم گه گهی نزدیک خوانی دور نیست

شمع مجلس در شب وصل تو سوزد من ز هجر
چون نسوزم کاین سعادت یک شبم مقدور نیست

با تو نزدیکان نمی‌گویند درد دوریم
آری آری تندرستان را غم رنجور نیست

حور می‌گفتم تو را خواندی سگ کوی خودم
سهو کردم جان من این مردمی در حور نیست

این که می‌سازیم بر خوان غمت با تلخ و شور
جز گناه طالع ناساز و بخت شور نیست

موکبت را دل چو با خود می‌برد ای افتاب
تن چرا در سایهٔ آن رایت منصور نیست

محتشم را محتشم گردان به اکسیر نظر
کان گدارا چون گدایان سیم و زر منظور نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.