هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، از عشق، درد فراق، و دیوانگی ناشی از عشق سخن می‌گوید. شاعر از تیرهای عشق، صبر از دست‌رفته، و جنون عاشقانه می‌نالد و با اشاره به لیلی و مجنون، عمق احساسات خود را بیان می‌کند. همچنین، از ناز و غوغای معشوق و رنج‌های عشق شکایت دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه پیچیده و احساسات عمیق است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار بوده و نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، برخی اشارات ادبی و تمثیل‌های به‌کاررفته برای نوجوانان کم‌سن‌وسال ممکن است نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۱۱۹

تیر او تا به سرا پردهٔ دل ماوا داشت
خیمهٔ صبر من دل شده را برپا داشت

تا به چنگ غمش افتاد گریبان دلم
عاقبت دست ز دامان من شیدا داشت

عقل دیوانه شدی گر بنمودی لیلی
بهمان شکل که در دیدهٔ مجنون جا داشت

بس که در سرکشی آن مه به من استغنا کرد
غیرت عشق مرا نیز به استغنا داشت

دی به مجلس لبش از ناز نجنبید ولی
نرگسش با من حیران همه دم غوغا داشت

از کمانخانهٔ ابرو به تکلف امروز
تیر بر هر که زد از غمزه نظر بر ما داشت

با خیالش دل من دوش شکایتها کرد
ورنه با آن دو لب امروز شکایتها داشت

مدعی خواست که گوید بد من کس نشنید
شد نفس‌گیر ز غم خوش نفس گیرا داشت

محتشم بس که در آن کوی به پهلو گردید
دوش چون قرعه هزار آبله بر اعضا داشت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.