هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و پراحساس است که در آن شاعر از درد عشق، رنج‌های روحی و احساسات پیچیده خود سخن می‌گوید. او از غم، غیرت، آتش عشق و رنج‌های ناشی از آن می‌نویسد و با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند آتش، شمع، مرغ جان و ساغر، احساسات خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم به بلوغ فکری و تجربه‌های عاطفی نیاز دارند تا به درستی درک شوند.

غزل شمارهٔ ۱۳۲

با رقیب آمد و این غمکده را در زد و رفت
در نزد آتش غیرت به دلم در زد و رفت

جست برقی و به جان طمع آتش زد و سوخت
دی که ساغر زده از کلبهٔ من سر زد و رفت

آتشی سر زد و شدشمع طرب خانهٔ دل
مرغ جان آمد و گرد سر او پر زد و رفت

میزد او خود در صحبت چو من از بی‌صبری
در تکلیف زدم بر در دیگر زد و رفت

خواستم در سر مستی شومش دامن‌گیر
ناگهان سر زد و دامن به میان بر زد و رفت

آن که ساغر زده از مجلس غیر آمده بود
وه که در مجلس ما سنگ به ساغر زد و رفت

آشکارا به رخ خاکی من پای نهاد
سکهٔ مهر من غم زده بر زر زد و رفت

ملتفت گرچه به سمبل شدن صید نشد
ناوک افکند و دوید از پی و خنجر زد و رفت

گفتمش مرغ دلم راست به پا رشتهٔ دراز
گرهی بر سر آن زلف معنبر زد و رفت

داغدار تو چنان ساخت که سوزش نرود
زان تعافل که برین سوخته اختر زد و رفت

این ابتر بود که نامد دگر آن آفت جان
که ره محتشم بی دل ابتر زد و رفت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.