هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به توصیف حضور و رفتن یک شخصیت جذاب و پرتلاطم میپردازد. او با هیاهو و زیبایی میآید و میرود، شهر را به هم میریزد و تأثیری آتشین بر جای میگذارد. شاعر از غمزههای او سخن میگوید و اینکه چگونه این شخصیت در میان او و معشوقش پیامی را انتقال داده است. در نهایت، شاعر از ناتوانی خود در درک کامل این شخصیت و تأثیرش میگوید.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای شعری نیاز به درک ادبی بالاتری دارد که مناسب سنین نوجوانی به بالا است.
غزل شمارهٔ ۱۳۳
خاست غوغائی و زیبا پسری آمد و رفت
شهر برهم زده تاراج گری آمد و رفت
تیغ بر کف عرق از چهرهفشان خلق کشان
شعلهٔ آتش رخشان شرری آمد و رفت
طایر غمزهٔ او را طلبیدم به نیاز
ناز تا یافت خبر تیز پری آمد و رفت
مدعی منع سخن کرد ولیکن به نظر
در میان من و آن مه خبری آمد و رفت
وقت را وسعت آمد شد اسرار نبود
آن قدر بود که پیک نظری آمد و رفت
قدمی رنجه نگردید ز مصر دل او
به دیار دل ما نامه بری آمد و رفت
محتشم سیر نچیدم گل رسوائی او
کاشنایان به سرم پرده دری آمد و رفت
شهر برهم زده تاراج گری آمد و رفت
تیغ بر کف عرق از چهرهفشان خلق کشان
شعلهٔ آتش رخشان شرری آمد و رفت
طایر غمزهٔ او را طلبیدم به نیاز
ناز تا یافت خبر تیز پری آمد و رفت
مدعی منع سخن کرد ولیکن به نظر
در میان من و آن مه خبری آمد و رفت
وقت را وسعت آمد شد اسرار نبود
آن قدر بود که پیک نظری آمد و رفت
قدمی رنجه نگردید ز مصر دل او
به دیار دل ما نامه بری آمد و رفت
محتشم سیر نچیدم گل رسوائی او
کاشنایان به سرم پرده دری آمد و رفت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.