هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. در آن از تشبیهات و استعاره‌های زیبا برای توصیف عشق و محبت استفاده شده است. شاعر از بلاها و رنج‌های عشق سخن می‌گوید، اما در عین حال، این رنج‌ها را به جان می‌خرد و از وفاداری خود به معشوق سخن می‌راند. همچنین، در ابیاتی به توصیف زیبایی‌های معشوق و تأثیر آن بر شاعر پرداخته شده است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه عمیق و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج عشق و وفاداری نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی دارد که معمولاً در نوجوانان بالای 16 سال یافت می‌شود.

غزل شمارهٔ ۱۴۰

زهی گشوده کمند بلا سلاسل مویت
مهی نبوده بر اوج علا مقابل رویت

خوشم به لطف سگ درگهت که در شب محنت
رهی نموده ز روی وفا به سایل کویت

طرب فزا شده دشت جنون که خاک من آنجا
بباد رفته ز سم سمند بادیه پویت

رواج مشگ ختن چون بود که هست صبا را
هزار نافه گشائی ز جعد غالیه بویت

نهان ز غیر حدیث صبا بپرس خدا را
دمی که آید ازین ناتوان خسته به سویت

اگر به زلف تو بستم دلی مرنج که هر سو
یکی نه صد دل دیوانه بسته است به مویت

مرا چه غم که دل خسته رام شد به غم تو
درین غمم که مبادا شود رمیده ز خویت

تو دست برده به چوگان و خلق بهر تماشا
ز هر طرف سوی میدان به سر دویده چو گویت

وصال اگر طلبد محتشم بس این که بر آن کو
دمی برآئی و بیند ز دور روی نکویت
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.