هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و پراحساس، از عشق و فراق سخن میگوید. شاعر از بوی معشوق، درد فراق، و جنون عشق مینالد. او از وفا و جفا، امید و ناامیدی، و رنجهای عشق صحبت میکند. در نهایت، به چشمهای معشوق و تأثیر آن بر خود اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای ادبی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال نامفهوم باشد.
غزل شمارهٔ ۱۸۶
دی باد چو بوی تو ز بزم دگر آورد
چون مجمرم از کاسهٔ سر دود برآورد
از داغ جنون من مجنون خبری داشت
هر لاله که سر از سرخاکم به درآورد
شیرین قدری رخش وفا راند که فرهاد
با کوه غمش دست به جان در کمر آورد
در بادیه سیل مژهام خار دمایند
تا ناقهٔ او بر من مسکین گذر آورد
هرچند فلک طرح جفا بیشتر انداخت
در وادی عشق تو مرا بیشتر آورد
امید که از شاخ وصالت نخورد بر
ای نخل مراد آن که مرا از تو برآورد
بر محتشم از چشم خوشت چون نظر افتاد
خوش حوصلهای داشت که تاب نظر آورد
چون مجمرم از کاسهٔ سر دود برآورد
از داغ جنون من مجنون خبری داشت
هر لاله که سر از سرخاکم به درآورد
شیرین قدری رخش وفا راند که فرهاد
با کوه غمش دست به جان در کمر آورد
در بادیه سیل مژهام خار دمایند
تا ناقهٔ او بر من مسکین گذر آورد
هرچند فلک طرح جفا بیشتر انداخت
در وادی عشق تو مرا بیشتر آورد
امید که از شاخ وصالت نخورد بر
ای نخل مراد آن که مرا از تو برآورد
بر محتشم از چشم خوشت چون نظر افتاد
خوش حوصلهای داشت که تاب نظر آورد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.