هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و درد ناشی از آن سخن می‌گوید. او از زلف معشوق و جذابیت‌هایش مانند گردن بلند و قد کشیده یاد می‌کند و بیان می‌کند که عشق معشوق بسیار قوی و توانمند است، در حالی که خودش ناتوان و بی‌صبر است. شاعر همچنین اشاره می‌کند که نمی‌تواند بوسه‌ای از معشوق بخرد و از دشنام‌های او می‌پرسد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'دشنام' و 'اضطراب درد' ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۲۱۰

زلفش مرا به کوشش خود می‌کشد به بند
گیسو به پشت گرمی آن گردن بلند

شمشیر قاطع اجل است آلت نجات
آنجا که گردن دل من مانده در کمند

صد اختراع می‌کند از جلوه‌های خاص
قد بلندش از حرکت کردن سمند

از اضطراب درد تو بر بستر هلاک
افتاده‌ام چنان که در آتش فتد سپند

من ناصبور و طبع تو بسیار ذیرانس
من ناتوان و عشق تو بسیار زوردمند

قارون نیم که از تو توانم خرید بوس
دشنام را که کرده‌ای ارزان بگو چند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.