هوش مصنوعی: این متن شعری است که از شکایت و ناراحتی شاعر از بی وفایی دوستان و یاران سخن می‌گوید. شاعر از رفتار ناعادلانه و بی‌مهری اطرافیان گلایه می‌کند و احساس می‌کند که با وجود وفاداری و فداکاری‌اش، مورد بی‌توجهی و آزار قرار گرفته است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و ناراحتی‌های روحی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند بی‌وفایی و رنج عاطفی نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۲۳۰

آخر ای پیمان گسل یاران به یاران این کنند
دوستان بی موجبی با دوستداران این کنند

در ره رخشت فتادم خاک من دادی به باد
شهسواران در روش با خاکساران این کنند

مرهم از تیر تو جستم زخم بیدادم زدی
دلنوازان جان من با دل فکاران این کنند

خواستم تسکین سپند آتشت کردی مرا
ای قرار جان و دل با بی قراران این کنند

رو به شهر وصل کردم تا عدم راندی مرا
آخر ایمه با غریبان شهریاران این کنند

من غمت خوردم تو بر رغمم شدی غمخوار غیر
با حریفان غم خود غمگساران این کنند

محتشم در جان سپاری بود و خونش ریختی
ای هزارت جان فدا با جان سپاران این کنند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.