هوش مصنوعی: شاعر در این متن از دردها و رنج‌های عاشقانه خود می‌گوید و از معشوقی که به او بی‌اعتنایی کرده است شکایت می‌کند. او از دوری معشوق، بی‌وفایی و بی‌عدالتی او گله دارد و احساس می‌کند که شادی‌هایش به ناشادی تبدیل شده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ عاطفی و فکری نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۴۶

یک دم ای سرو ز غمهای تو آزاد که بود
یک شب ای ماه ز بیداد تو بیداد که بود

مردم از ذوق چودی تیغ کشیدی بر من
کامشب از درد درین کوی به فریاد که بود

دور از بزم تو ماندم که ز می‌شستم دست
ورنه آن کس که مرا توبه ز می داد که بود

تا به خاک رهم از کینه برابر کردی
آن که پا بر سرم از دست تو ننهاد که بود

بخت دور از تو چه می‌کرد به خواب اجلم
آن که ننمود درین واقعه ارشاد که بود

چون به ناشادی مردم ز تو شادان بودم
آن که ناشادی من دید و نشد شاد که بود

چون تو ماهی که نترسید ز آه من و داد
خرمن محتشم دلشده برباد که بود
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.